نمیدانم تا بحال زندان بوده ای و یا عزیزی در زندان داشته ای که به ملاقات او بروی و روزشماری بکنی برای دیدنش و آزدادی او. ازاول هفته برنامه ریزی بکنی که چه غذایی او دوست داشت برایش درست کنی و ببری...؟ با هر صدای زنگ تلفن و درب خانه تمام بدنت بلرزد. اگر خودت هم درگیر این صحنه ها نبودی حتما در فامیل و همسایه ات دیده ای. یک مرتبه زنگ بزنند و بگویند بیا جنازه عزیزت را ببر بدون آنکه آخرین بار او را دیده باشی که چهره اش را بخاطر بسپاری
سیروان نژاوی در ۱۴تیرماه ۱۳۹۰ در کرج دستگیر و به او اتهام محاربه می زنند که عضو گروه های کردی است و به اعدام محکومش می کنند.
این زندانی بدون داشتن وکیل محاکمه و به اعدام محکوم می شود. این حکم در ۲۳فروردین ۹۱در شعبه یک دادگاه مهاباد به ریاست قاضی دژخیم جوادی کیا صادر شد. باز تاکید می کنم بدون وکیل که ابتدایی ترین حق هر متهمی است.
بالاخره بی سر و صدا بدون اینکه به خانواده اش اطلاع بدهند که آخرین بار عزیزشان را ببنند روز یکشنبه ۱۸مرداد۹۴ در زندان تبریز بدار آویخته شد. که خانواده اش پیکر عزیزشان را به شهر سردشت منتقل کردند.
شورای ملی مقاومت به جامعه بین المللی فراخوان داده است و در اطلاعیه ای چنین نوشته است: 
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر